#شعروباران:
ما میمیریم ....!!
تا هرکسی به آرزویش
برسد
سیاستمدار به میزش
نویسنده به ایدهاش
شاعربه تراژیکترینبیتش
عکاس به بهترین جایزهاش
اسلحهسازبهبیشترینسودش سازمانملل
به غم انگیزترین گزارشش
وقبرکن
به بالاترین دستمزدش
آری ما میمیریم
تادرجهان ....!!
مُرده باشد وجدان ....!!
#ص_امیدی
@SS_omidi
برای کودکان فقر و جنگ
#شعروباران:
هیچ چیز
دردناک تر از جنگ
نیست
همهی یادگاری هایش
بوی خون میدهند
#ص_امیدی
@SS_omidi
#شعروباران:
آه ای کودک آواره
در دستان جنگ و ابتذال
من بابت
تمام ظلمهایی که ازطرف
مردان قورباغهای
سیاست باز
درحق تو شده است
معذرت میخواهم
من بابت
تمام بیعدالتیهایی
که از طرف شورای امنیت
وسازمان ملل
در حق تو شده است
معذرت میخواهم
من بابت
تمام پولهایی که میبایست
به دست تو برسد
اما سر از
کارخانهها و کمپانیهای بزرگ
اسلحه سازی در آورد
معذرت میخواهم
من ....!!
بجز معذرت خواهی
چیزی ندارم
که به تو ببخشم
اما تو
مرا ببخش
مرا ببخش
کودک بی پناه تاریخ
مرا وتمام
جهان را ? تو ببخش...!!
#ص_امیدی
برای کودکان جنگ و کودکان فقر
@SS_omidi
#شعروباران:
من چقدر از این اسم
(صدام )
و از مردان قورباغهای
این کشور (عراق)
کینه به دل دارم
آلبوم روزهای کودکیم
را که ورق میزنم
تمام صفحاتش غرق است از
اشک وآه
مادران شهید
وغرش میگها وُ موشکها
#ص_امیدی
@SS_omidi
#شعروباران:
مرگ ...!»
هرگز آغاز خوبی نیست
نه از آن حیث
که نابودگر است نه ..!!
از آن جهت
که تو را
به سرزمینی میبرد
که دیگر
توان فریاد زدن
در برابر هیچ ظلمی را
نداری
#ص_امیدی
@SS_omidi
#شعروباران:
وقتی که هستی
همه چیز آرام است
آسمان هم
مهربانترازهمیشه
سیراب میکند
لب خشک زمین را
بانسیمی ازباران
وقتی که نیستی
همه چیز به هم میریزد
آسمان بغض میکند
طوفانیبرپامیشود
درختان درتندبادهابهخود
میپیچند
و زمین پر میشود
از گیسوی
بریدهی درختان
#ص_امیدی
@SS_omidi
#شعروباران:
جیبهای زندگی را
باید هرازگاهی دوخت
زندگی اگر که
سوراخ شود
گم میشوند
بیخبر ...!!
تماماندوخته هامان
#ص_امیدی
@SS_omidi
#شعروباران:
هرگز آزادی را
فدای زنده بودن
نکن
آزاد که نباشی
فرقی نمیکند
چهرویخاک ...!!
چه زیر خاک ...!!
#ص_امیدی
@SS_omidi
#شعروباران:
گناه من و تو
نه سیب بود
نه زمین
نه بهشت
نه شیطان
گناه من و تو ...!
من وتوگناهی نداریم
که اعتراف کنیم .....!!
#ص_امیدی
@SS_omidi
#شعروباران
#ص_امیدی:
برف میبارد ..!!
ومن هنوز
اندکی از خاطرات
کودکیام را
لای آن شال گردنی
که مادر بزرگ بافته بود
پنهان کرده ام
برف میبارد ...!!
ومن هنوز
دلم برای آدم برفیهایی
میسوزد
که در انتهای کوچه
درپشت خندههای کودکیمان
تنها گذاشتیم
و صبح روز بعد هرگز
آنها را ندیدیم
و ذره ذره با اشکهای تنهاییشان
آب شده بودند
برف میبارد ...!!
ومن هنوز
به خیال بازیهای کودکانه
گولههای برف را
به داخل حیاط همسایهمان
پرتاب میکنم
تا صدای جیغ دخترک
چموشش را بشنوم
برف میبارد ...!!
ومن هنوز
پشت پنجره ایستاده ام
و تمام حضورت را
در اشکهای جاری روی
شیشه
به تماشا نشستهام
#ص_امیدی
https://telegram.me/SS_omidi