هر کس را سر انجامى است ، شیرین و یا تلخکامى است . [نهج البلاغه]
#شعروباران (گُلهو)
شکمهای خالی .......
دوشنبه 93 بهمن 27 , ساعت 5:52 عصر  

حاجی اون شب که داشتی بار سفر میبستی یادته 

آره همون شبی که داشتی برای بار سوم میرفتی یادته 

وقتی که توی کوچه ازهمه خداحافظی میکردی من داشتم از گرسنگی ضعف میکردم 

 بابام قول داد که توی سفرت دل سیری گوشت میخوریم . 

حاجی اومدیم توی سفرت راهمون ندادن چون لباس درست حسابی تنمون نبود

 البته حاجی خیرت هرطور بود بهمون رسید از پسموندهها اونقدر گوشت جمع کردیم.

که تا دوروز صبحونه ونهار وشام گوشت خوردیم.

حاجی از اون روز تاحالا هرشب دارم دعا میکنم.

که دوباره بری همون سفرویک سفره بندازی .

اما دیگه نمیزارم ماشین آشغالی پسموندههاتون رو ببره

خودم میام همه اونهارو جمع میکنم .

..ص..امیدی...........

تقدیم به شکمهای خالی ..........


نوشته شده توسط #ص_امیدی | نظرات دیگران [ نظر] 
درباره وبلاگ

#شعروباران  (گُلهو)

#ص_امیدی
اوقات شرعی
فهرست اصلی
بازدید امروز: 28 بازدید
بازدید دیروز: 167 بازدید
بازدید کل: 98200 بازدید

شناسنامه
صفحه نخست
پست الکترونیک
پارسی بلاگ
نوشته های پیشین

زمستان 93
بهار 94
تابستان 94
پاییز 94
زمستان 94
بهار 95
تابستان 95
پاییز 95
زمستان 95
تابستان 96
پاییز 96
زمستان 96
بهار 97
لوگوی وبلاگ من

#شعروباران  (گُلهو)
اشتراک در خبرنامه

 
لیست کل یادداشت های این وبلاگ

خودت باش
تو برای من همه چیز هستی
روزهای بارانی اردیبهشت
جادهی بی اناها
خرمشهر
کوچههای کودکی برگردیم
پرندهی خیالم
ابوذر دردها
تو میآیط
چشم انداز درون
مرا در پناه دستانت بگیر
[عناوین آرشیوشده]