من در این تاریکی
سر بر بالش ابرهاگذاشتم
چه لطیف چه مهربان
من در این تاریکی نور دیدم
نور عشق
نور ایمان
نور خدا
من در این تاریکی
سر بر گلهای نیلوفر گذاشتم
وگلاب عشق را مینوشیدم
من در این تاریکی
سایه نور را تماشا میکردم
برپیراهنم دکمه های ستاره میدوختم
من در این تاریکی
در اوج بودم روی موجی از باران
دست در دست پروانه ها به سبزه و صحرا
من در این تاریکی
برقایقی سبز در چشمه زندگی پیش میرفتم
به سوی رستگاری ...
به سوی تو ....
به سوی تلاوت آیه ای از گل
آیه ای از نور
وآیه ای از شکفتن ...
من در این تاریکی چقدر خوشبختم ...
ص...امیدی ......