زمستانم را
درگرمی دستانت
میگذرانم
بگذار شب وروز ببارد .....!!
خیالی نیست ...!
خانه ام که اینجا باشد
تمام فصلها را در خود احساس میکنم ....
بهارگلهارا میبویم ....!!
تابستان....
در خیال تعطیلات کودکی هندوانه میخورم .
پاییز به دفتر مشقم برگهای سپیدار می چسبانم
واکنون در زیر نور قندیلها دفترم را مرور میکنم
چه خوش خواهم بود در گرمی دستانت ......!!
ص...امیدی ........