شاید امشب
دوباره تاریخ تکرار شود
ومن و مهتاب بی تو
در زیرنور
چراغ برق کوچه? مان
خاطرات کودکی را
از دست ستاره ها بچینیم
ص...امیدی
به رد پای خاطره ها
بیاندیش
ودر کوچه? خلوت
نگاهت
خوشبختی را
در آغوش بکش
ص...امیدی
لکی .......
فلک چتَه می هَر زورَ موشی
چوی پَرو کُِوِنَه گیونَ مَروشی
بینَسَه قَصآو بیکِش سِرَ موری
چوی لوینه اَسیاوچاخَمَ مَپوشی
ص...امیدی
لکی .......
فلک چات خَمینی مَری ژَنت
توریایه
هونه سَر وچیَم وبِرمِت اِیَک
رشیایه
اَربگیری سالون دوازه مونگ
چوی یِ روژ
ای دُورَکس نِموشی اَرچهَ حالت
گیریایه
ص...امیدی
صبح است و میخواند
زندگی
ترانه ای از جنس
مهربانی
می چکد از
دستان ابر
دانه دانه
مهربانی
می نشیند
بر سقف هر خانه
میریزد
از ناودان هرخانه
میشود جاری
در حیاط زندگانی
مهربانی
صبح است و ساقی
میزند
بر طبل میخانه
میریزدشرابی ناب ازجنس
مهربانی
ص...امیدی
دندان لق عشق را
کَندم
حالا اما ........!!
من ماندم و
یک قاب عکس
وصبحی
که خورشیدش
از طلوع زود هنگام
پشیمان است
ص...امیدی
به شب اندیشه کن
و بگذر از تمام سیاهی ها
سکوت را در یاب
وآوای بی همتای جیر جیرکی
که میخواند
در گوش شب
لالایی تنهایی وخیال را
ص...امیدی
به فریادی بیاندیش
که در گلو جان داد
بی آنکه
کسی بشنود
بغض پراز بارانش را
ص...امیدی
رخشانه
دیگرهیچ قایقی برساحل هلمند نگرانت نیست
دیگر هیچ عشقی در دلت
جان ندارد
های و های ....!!
آی سرزمین دختران محراب
سرزمین دختران کابلی
سرزمین دختران خندان
مگرشما را چه میشود
آی مردان چادری مردان
پارچه پوش
شما را می گویم ...!!!
از چه میزنید سنگ بر تن رنجوردخترکی عشق کشیده
از چه میزنید سنگ برجان عاشقی رنگ پریده
از چه میزنید سنگ برشاخ وبرگی پژمرده از رنج چشمه
ننگ برمرامتان
ننگ بر نامتان
ننگ بر پوسیده ترین افکارتان
های وهای سرزمین مردان چماق بدست افغان
سرزمین گم شده در لای ورق پاره های جهل
سرزمین مردان هوس باز
متحجر
سرزمین نفرین شده با هوس و جهل
سرزمین ننگ و ریا و ریش
آی .....!!!
جاهلان جا مانده ازعصر حجر
جاهلان جاماندگان از عصر خون و خنجر
از چه رخشانه های این سرزمین را با سنگ هم آغوش میکنید
ازچه رخشانه های
سوار بر رخش عشق را
زنده به گور میکنید
ص...امیدی
هرچند رخشانه? افغان هزاران کیلومتر با سرزمین من فاصله دارد اما مرگش درد آور است
فریاد
بر کوه
باد
پای باران
سرود
خروش رود
جریک
جریک گنجشک
کبوتر
پر پرواز
ص...امیدی