من از جنگ
از آوارگی
از کشتن
از کشته شدن
از صدای آژیر
از صدای انفجار
از نام راکت
از نام بمب
از حمله
از فرمان آتش، بیزارم
#ص_امیدی
@SS_omidi
در حوالی این
دل
شهری ست
کوچههایش
هر شب
چراغانی میشوند
برای آمدنت
کجایی ..!؟
ای
پایان تمام انتظارها
#ص_امیدی
@SS_omidi
این روزها
پای هر چراغ تاریک
انبوهی از
نعش پروانههای مرده را
میبینی
که راه پرواز گم کردهاند
این روزها
گویی آغاز ویرانی تمدن
عشق است
در سراشیبی تندی
که در آن
خبری از دوست داشتن نیست
و یا پایان
لبخندهای معصومانهی
دخترکانی ست
که دسته گلهایشان را
رها کردهاند
در دستهای بی حاصل باد
این روزها
دگر به رنگ آبی آسمان هم
اعتمادی نیست
کسی چه میداند
شاید ....!!
شاید نقشهی باران سیانور
و اعلام پایان ماراتن
زندگی را
در سر داشته باشد
این آبی آبی ....!!
#ص_امیدی
@SS_omidi
من تو را میشناسم
تو اهل
پشت کوه دانش
و حوالی
تالابهای محبتی
آری .....!!
من تو را
در صف نور باران
شب و
ستارهها دیدهام
#ص_امیدی
@SS_omidi
کاش به جای ماکت
آزادی
تندیس نان
بر همهی میدانها نصب
کنیم
شعار آزادی ....!!
حکم مهریهی زنان را
دارد
کی داده...!!؟
کی گرفته ....!!؟
#ص_امیدی
@ss_omidi
آب من و تو
به یک جوی نمیرود
تو
به پیمانه دل بستهای
و من به پیمانی
که با هم بسته بودیم
#ص_امیدی
@SS_omidi
لری
سیقت بام ای دوسه، چِنی
با وفایی
چی سوزله کُنی وهار، هی
با صفایی
#ص_امیدی
@SS_omidi
ما...!!
سربازان سادهای بودیم
و زیر باران گلولهها
جان دادیم
تا شاید
چتر سیاست ،
ناجی ،جان
مدعیان جنگ باشد .
#ص_امیدی
@SS_omidi
https://www.instagram.com/p/BitRkiynkw-/